بانوی شعر و شعور و همدلی

ساخت وبلاگ

گیسوی تو را

بر شانه های زیبایت نوازش میکنم

شب از چشمان تو

بر دستان عطشناکم جاریست

نگاه تو آرامش شبهای من است

در پیچش گیسوان بلندت

هزارن خورشید بوسه میشکفد

پسته ی لبخند زیبایت

بادام شیرین مهربانیت

و قلب همچو انارت

آجیل شب رویای من است

در کشاکش موج نگاهت

بهترین فال حافظ من

سیاهی مژگان مهر آفرین توست

مرا لا به لای گیسوانت پنهان کن

تا در تو غرق شوم

بانوی , شعر و شعور , و همدلی ,

آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد...
ما را در سایت آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 61110 بازدید : 189 تاريخ : جمعه 30 آذر 1397 ساعت: 5:34