یلدای من امشب به تماشای تو بگذشت

ساخت وبلاگ

امشب به تو از راه رسیدم بغلم كن

جز بوسه ی تو خواب ندیدم بغلم كن

شب را به بلندای خَمِ مویِ تو دیدم
از تو غزلی ترش شنیدم بغلم كن

یلدای من امشب به تماشای تو بگذشت
دیر است ،ولی من كه رسیدم بغلم كن

باید كه شبی در تب آغوش تو باشم
طرحی دگر از عشق كشیدم بغلم كن

امشب ز بلندای تو چون پیچك بیمار
یك بوسه فقط خیس دویدم بغلم كن

تنهایی من در شب و آغوش ِ نگاهت
سیبی ست كه از قافیه چیدم بغلم كن

صحن تو و این ساحتِ آغوش مبارك
چون پنجره باز است، دمیدم بغلم كن

این فال من و فال تو و حضرت بیدل
من طالع خود را به تو دیدم بغلم كن

 مجید بیدل

آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد...
ما را در سایت آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 61110 بازدید : 168 تاريخ : جمعه 16 شهريور 1397 ساعت: 2:32